زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها با سر مطهر پدر
شاعر : مرضیه عاطفی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : غزل
از کـینهها گرفت کسی استخاره را آتش کشید معجـر و گوشه-کناره را
میسوخت تار و پودِ تنم، دیدم عدهای بُردند از تو پـیـرهـنِ پـاره پـاره را
راه فرار بسته و حتی به غیر از آب بستند روی ما به خـدا راه چاره را
بابا نبودی و همهٔ خیمهها که سوخت دیدم میان دست کـسی گـاهـواره را
عـمه پـناه من شد و در بین ازدحام بُـردند از سه سالهٔ تو گوشـواره را
بـردیـم تا به شـام، سـرِ نـیـزهها تبِ گودال و علـقمه، غـمِ دارٱلاماره را
گفتند به ما خارجی و این دلم شکست دیـدم به سمتِ کهنه لـباسم اشاره را
دلتنگ بودم و شبِ ویرانه سرد بود با گریه تا به صبح شمرده ستاره را!
|